متن عاشقانه
خسته ام خسته ای خسته
روز مرگم فرارسیده است همه باجامه های سیاه سر مزارم حاضر هستند ولی از تو میخواهم با همان لیاس سفیدی که برتن داری سر مزار م حاضر باشی تاببینی هنوز با تو همرنگم وبه خاطرت لباس سفید بر تن دارم وصدای تکه های قلبم را بشنو که فریاد میزنند دوستت د ارم گوش کنین صدا میاد صدای عروسیه شب قتل عام عشقم جشن و پای کوبیه یارمن دستاش توی دست غریبست من شدم بی همدم و بی یارو بی کس ای خدا چطور تونست تنهام بذاره بدون اون زندگی فایده نداره ای خدا چه رسمیه این عاشقی حسرت و تنهایی و بی چارگی کمکم کن ای خدا بدون اون بی وفا بمونم تا انتها کمکم کن ای خدا بدون اون بی وفا بمونم تا انتها میروم تا در آغوش خاک قرار گیرم و تمام خاطراتمان را به خاک بسپارم چون دیگر بعدتو پناهی بهتر از آغوش خاک ندارم آخه اونه همه ی داروندارم بعد تو ای خدا من اونو دارم پاییزو بهار من تو اون نگاشه همه ی هستی من دو تا چشاشه حلقه انگشترت حلقه ی دارمنه بعد رفتنت عزیزم تنها راه چارمه ای خدا کاش کور بودم نمیدیدم گلمو از باغچمون نمیچیدن اونو با لباس عروسیش کنار غریبه ها نمیدیدم کمکم کن ای خدا بدون اون بی وفا بمونم تا انتها کمکم کن ای خدا بدون اون بی وفا بمونم تا انتها .
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |